اخیراً با شگفتانگیزترین ابزار مالی تا کنون برخورد کردم.
کاش زودتر از این موضوع یاد می گرفتم.
تنها چهار ماه و نیم از آن زمان گذشته است، اما من هرگز در عین حال اینقدر آزاد نبودهام که چقدر پول دارم و چقدر میتوانم برای هر چیزی که نیاز یا میخواهم خرج کنم.
حالا منظورم این نیست که این ابزار پول باعث شد بفهمم ثروتمند هستم.
فقط من را از خیلی چیزها رها کرد.
برای شروع، در حالی که در پس انداز خوب بودم، هنوز ایده روشنی نداشتم که آیا هوشمندانه پس انداز می کنم، چقدر دارم و چگونه می توانم آنچه را که داشتم مدیریت کنم تا آن را رشد دهم و آن را برای آینده خود تضمین کنم.
چیزی که میخواهم این است که در اسرع وقت بازنشسته شوم، چون میدانم درآمد غیرفعالی دارم و برای پرداخت صورتحسابها کافی است، تا بتوانم با روزهای کاری که دوست دارم، بازی کنم. اگر چیزی که دوست داشتم پول بیشتری درآورد، عالی است. اگر نشد، پس همینطور باشد.
میخواستم به اندازهای که نیاز دارم فراوان باشم تا بتوانم سفر کنم، دنیا را ببینم، زمان زیادی را با خانوادهام بگذرانم، عزیزانم را در تجربیات شگفتانگیز غرق کنم و در صورت نیاز به هر کسی کمک کنم.
اما من دقیقا نمی دانستم چگونه این کار را انجام دهم یا چقدر برای رسیدن به آن نیاز است.
تا اینکه در واقع نگاهی واقعی به همه چیزهایی که داشتم انداختم و از روش های تی هارو اکر استفاده کردم.
اگر نام هارو را نشنیده اید، پیشنهاد می کنم همین الان شروع کنید. به خصوص اگر می خواهید یاد بگیرید که چگونه پول خود را بهتر مدیریت کنید.
و من فکر می کنم همه باید. پول از بسیاری جهات می تواند ریشه همه استرس ما باشد، که وقتی آنقدر سرکوب می شود که ناخودآگاه در حال جوشیدن است، منجر به کارهای زیادی می شود که ما را از زندگی خود خوشحال نمی کند.
مدیریت بهتر پول میتواند این استرس را کاهش دهد و به ما این امکان را میدهد که از فضای ذهنی جدید خود استفاده کنیم تا مرحله بعدی جستجوی خوشبختی را آغاز کنیم، سفری برای کشف اینکه واقعاً چه کسی هستیم.
پس بیایید همین کار را انجام دهیم – مسائل مالی خود را مرتب کنیم.
در ابتدا، دشوار خواهد بود. حتی می تواند دردناک باشد. زمانی را به یاد میآورم که به سختی درآمدم را به دست میآوردم و همچنین در بدهیهای کارت اعتباری غرق میشدم. آخرین کاری که می خواستم انجام دهم به صورت حساب بانکی من نگاه می کند.
حتی زمانی که به اندازه کافی درآمدم را شروع کردم که دو بار در مورد موجودی بانکم فکر نکردم، باز هم به نوعی از بررسی دقیق و دقیق اعداد و ارقام و دانستن اینکه چه چیزی وارد و خارج می شود اجتناب می کردم.
همه چیز درهم و برهم بود.
تا اینکه در مورد سیستم مدیریت پول هاروو یاد گرفتم.
خیلی ساده و در عین حال بسیار درخشان است. و در اینجا ما می رویم. اجازه دهید آن را با شما به اشتراک بگذارم!
هارو اساساً میگوید که هر کس باید شش حساب بانکی مختلف یا همان طور که او آنها را «شش کوزه» میخواند، داشته باشد.
آره، شش.
هر کس با پول خود عاقل باشد، تمام تخم مرغ های خود را در یک سبد نمی گذارد.
با داشتن شش حساب (یا به معنای واقعی کلمه، اگر بخواهید)، میتوانید به وضوح تشخیص دهید که چه پولی را نمیتوانید لمس کنید و چه چیزی را میتوانید سرمایهگذاری کنید، خرج کنید و ببخشید. شما می توانید تمام این حساب ها را در یک بانک داشته باشید یا می توانید آنها را در بانک های مختلف باز کنید.
و اگر می خواهید ثروتمند شوید، با این سیستم، باید به سه چیز ساده پایبند باشید:
شما باید آن را به دست آورید، آن را ذخیره کنید، آن را رشد دهید.
هنگامی که بتوانید ببینید پولتان کجاست و به وضوح بدانید که چه چیزی می توانید و چه چیزی نمی توانید بپردازید، احساس آزادی می کنید زیرا می دانید تصمیم شما بر اساس اعداد واقعی است.
بنابراین فرض کنید شما راهی برای کسب درآمد پیدا کرده اید، هر چقدر هم که باشد (می تواند ۱۰۰ دلار باشد، ممکن است ۱۰۰۰۰۰ دلار باشد. مهم این نیست که چقدر درآمد دارید، مهم نحوه کسب درآمد است. مدیریت کنید پول تو.). پس از همه کسرها مانند مالیات و غیره، مبلغ خالص شما باقی می ماند. این اساساً «حقوق خانه گرفتن» شماست.
این مقدار است که به شش کوزه مختلف تقسیم می شود.
شش کوزه/حساب عبارتند از:
۱. حساب آزادی مالی یا FFA (10٪ حقوق خالص)
به پول این کوزه هرگز نمی توان دست زد. هرگز. تنها زمانی که مجاز به برداشتن پول از این شیشه هستید، پس از بازنشستگی است. هیچ استثنایی برای این قانون وجود ندارد. به یاد داشته باشید که وقتی جوان تر هستید، سال های بیشتری برای پس انداز دارید، اما هر چه بزرگتر می شوید، زمان کمتری نیز خواهید داشت. پس در این مورد سختگیر باشید. خود بزرگتر شما را به خاطر آن دوست خواهد داشت.
باشه دروغ گفتم یک استثنا برای این قاعده وجود دارد. و این تنها زمانی است که شما مجاز به انجام کاری با پول موجود در این شیشه هستید، زمانی است که می خواهید آن را در چیزی سرمایه گذاری کنید که بازده ثابتی دارد، مانند سپرده های ثابت یا اوراق قرضه.
از آنجایی که به هر حال پول در آنجا باقی خواهد ماند، ممکن است در چیزی که دارای برنامه بلوغ است، سریعتر رشد کند.
۲. پس انداز بلند مدت برای هزینه یا LTSFS (10٪ حقوق خالص)
وقتی مجبور به خرید خانه، ماشین، یخچال یا هر چیزی که نیاز دارید که بسیار گران است، در آن فرو میروید. شما همچنین می توانید مقداری از این پول را برای سرمایه گذاری استفاده کنید و برای این سرمایه گذاری ها می توانید خارج از مناطق بازده تضمین شده حرکت کنید. به این معنی، چیزی که با خطراتی همراه است.
تا حدی، LTSFS پولی است که می توانید «استطاعت» را از دست بدهید. برخلاف FFA شما.
اما البته، همچنان با LTSFS خود هوشمندانه عمل کنید، و اگر میخواهید روی چیزی سرمایهگذاری کنید که نیاز به جهش ایمان دارد، فراموش نکنید که عملی و واقعی باشید، همراه با دوز خوبی از شهود.
در موردی که باید از LTSFS خود خرج زیادی کنید و به میزان قابل توجهی کاهش می یابد، از ابتدا شروع کنید و دوباره، هرگز هیچ پولی از FFA ما خارج نکنید.
هرگز.
۳. ملزومات (۵۵% حقوق خالص)
این حسابی است که میزبان تمام هزینه های ضروری شما به صورت ماهانه است. اجاره، وام مسکن، قبض ها، کارت های اعتباری و وام، خواربار، هزینه های روزانه… همین. فوق العاده ساده
اگر باقیمانده اضافی دارید، به این معنی که کمتر از آن ۵۵ درصد خرج می کنید، با خیال راحت آن را به هر یک از پنج حساب موجود دیگر به دلخواه تخصیص دهید. شخصاً هر تعادلی که دارم دوست دارم به FFA و LTSFS تقسیم کنم.
من از تماشای رشد آنها لذت برده ام.
۴. تحصیلات (۱۰% حقوق خالص)
هرگز قدرت آموزش را دست کم نگیرید.
حدود هشت سال پیش شخصی به من گفت افرادی که کتاب های غیرداستانی می خوانند هفت برابر موفق تر از کسانی هستند که فقط ادبیات داستانی می خوانند.
اکنون مطمئن نیستم که «هفت برابر بیشتر» در اینجا درست است یا خیر، اما مطمئن هستم که این جمله تا حدی حقیقت دارد.
به هر حال، اگر در حال خواندن یک کتاب غیرداستانی بودید، به این معنی است که بر اساس حقایق بوده است، و این بدان معناست که چیزی برای یادگیری و استفاده وجود دارد.
و وقتی درخواست می کنید، نتایج را می بینید. گاهی اوقات شکست می خورید، اما بعد یاد می گیرید و دوباره درخواست می کنید و اگر تسلیم نشوید، نتیجه را خواهید دید.
در آن زمان که من این غیر داستانی را یاد گرفتم در مقابل. تئوری تخیلی، متوجه شدم، من فقط کتاب های تخیلی می خواندم. من غیرداستانی نخوندم آنها خسته کننده بودند.
اما من برای موفقیت خارش داشتم، بنابراین آن را امتحان کردم.
و از آن زمان تاکنون کتاب غیرداستانی نخوانده ام. وقتی بزرگ شدم همیشه دماغم را در یک کتاب داشتم و بنابراین زمان تغییر داستان فرا رسیده بود.
به اندازه کافی درست است، زندگی من تغییر کرد. احساس میکردم باهوشتر، اعتماد بهنفستر، یاد میگرفتم و به کار میرفتم، و این کار نتیجه داد. زمانی که در آن بودم، درباره پیشرفت شخصی نیز مطالعه می کردم، تا بتوانم بهترین مهارت های مقابله ای را که برای داشتن یک زندگی شاد و بدون استرس به آن نیاز دارم، توسعه دهم.
بنابراین بله، نکته ای که به آن می رسم این است که آموزش مهم است. اگر می خواهید رشد کنید و موفق باشید، پس شروع به آموزش خود کنید.
کتاب بخرید، دورههای مطالعه در خانه، شرکت در سمینارها، هر آنچه که احساس میکنید چیزی را که میخواهید یاد بگیرید و چگونه میخواهید آن را یاد بگیرید، ارائه میدهد.
اگر تمام بودجه آموزشی خود را در یک ماه معین خرج نکنید، اشکالی ندارد. این بدان معناست که اضافه میشود، و سپس میتوانید برای اقلام بلیط بالاتری که مستلزم یادگیری هستند، هزینه کنید، مانند یک گروه مغز متفکر نخبه که عضویت سالانه بالایی دارد.
اگر احساس می کنید می توانید هر آنچه را که نیاز دارید به صورت رایگان در اینترنت بیاموزید، پس از این ۱۰% استفاده کنید و آن را در حساب دیگری که مناسب می دانید قرار دهید.
۵. بازی (۱۰٪ از حقوق خالص)
آری بهترین صندوق تا کنون این برای نوازش و لوس کردن خود است.
آیا می خواهید در شام یک بطری شامپاین بخورید؟ آن درمان آبگرم را می خواهید؟ آه آن کیف دستی و/یا کفش… من عاشق بازی هستم.
بدون گناه شما می دانید که از همان ابتدا چه چیزی را می توانید بپردازید و بر اساس آن هزینه می کنید. و بله، اگر آن را خرج نکرده باشید، افزایش مییابد، بنابراین میتوانید وقتی که بالا رفت واقعاً زیادهروی کنید.
هتل پنج ستاره در تعطیلات بعدی شما؟ مشکلی نیست
۶. دادن (۵% حقوق خالص)
آخرین اما نه کم اهمیت، همه چیز انرژی است. بنابراین، اگر می خواهید مقداری بسازید، باید مقداری را از دست بدهید یا ببخشید. و شما می توانید برخی از راه های سخت را از دست بدهید، یا می توانید آن را آزادانه و از دل خود ببخشید.
این حساب را هر ماه خالی می کنید. اینجا چیزی برای صرفه جویی وجود ندارد. این انرژی است که باید خارج شود، بنابراین مطمئن شوید که جریان دارد.
اگر در موقعیتی هستید که باید به یکی از اعضای خانواده یا نزدیکانتان کمک کنید، همیشه به این حساب نگاه کنید. به این ترتیب اگر مجبور باشید پولی را به آنها بدهید که «نتوانی» به آنها بدهید، از عصبانیت نیز جلوگیری خواهید کرد.
هر چیزی در اینجا باید داده شود، بنابراین آن را پیشنهاد دهید و عملا بگویید: “این تمام چیزی است که باید بدهم.”
و بس! شش حساب امیدوارم اینها به همان اندازه که به من کمک کرده است بتواند به شما کمک کند. حالا بروید کسب درآمد کنید، پس انداز کنید و رشد کنید!
این مقاله را دوست دارید؟ سپس آموزش رایگان هارو برای علاقه، هدف و سود را بررسی کنید.
نظرات